امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - آدمها همچون یک ویروس و یک مرض کهنه، به جان این سیاره افتاده اند و در حال مصرف کردن همه منابع و شیره جان آن هستند. این فرآیند نابود کردن زمین به دست بشر آن قدر سریع پیش رفته است که تغییرات اقلیمی و جغرافیایی، به نسبت حضور انسانها روی این سیاره (با مقیاس عمر زمین) بسیار چشمگیر بوده است. حالا تنها خانه کهن سال و قدیمی بشر، در لبه پرتگاه ایستاده و این روزها حالش اصلا خوب نیست.
دانشمندان، متفکران و هنرمندان، به عنوان پیشروان جوامع، خیلی وقت است که متوجه این خطر شده اند و هشدار داده اند و برای نجات آن اقدام کرده اند. ولی نتیجه این تلاش ها، چیزی نبوده که انتظار داشته اند. سرعت فرآیند تخریب سیاره از سوی انسان، بسیار بیشتر از سرعت تلاشها برای نجات آن است. انگار دستهایی در پس پرده در حال فعالیت هستند تا نگذارند روند اطلاع رسانی درباره حجم تخریب محیط زیست به درستی صورت بگیرد و به ثمر بنشیند.
در این بین، هنرمندان زیادی هم برای نجات این سیاره از دست نوع بشر فعالیت کرده اند و یا در حال فعالیت هستند. برای این موضوع هزینههای زیادی هم پرداخت کرده اند. هزینههایی که گاهی از جان و مال و هنرشان، به آنها تحمیل شده است.
کاریکاتوریستها و کارتونیست ها، به عنوان هنرمندانی که در مورد همه مسائل کنش گری میکنند و تریبونی به وسعت هنرشان، در اختیار دارند هم بیکار ننشسته اند. «مجید اسلام پناهی» یکی از همین هنرمندان است. او متولد سال ۱۳۶۳ در مشهد و درس خوانده معماری است. او که از قبل به طراحی علاقهمند بوده رشته تحصیلی خود را متناسب با علایقش انتخاب کرده و بعد از پایان تحصیلات به صورت جدی وارد مبحث هنر و کارتون شده است.
این اتفاق پس از آشنایی او با دفتر کاریکاتور حوزه هنری مشهد، جهت گرفته و تا امروز تداوم پیدا کرده است. اسلام پناهی سالها با شرکت در جشنوارهها به فعالیت هنری خود ادامه میداد تا اینکه به این نتیجه رسید روی یک مجموعه با موضوع مشخص کار کند و چه موضوعی بهتر از محیط زیست. او اکنون نمایشگاهی با عنوان «راه بادیه» را با موضوع محیط زیست در نگارخانه شمیس تهران برپاکرده است. برای بیشتر آشنا شدن با دغدغههای این کارتونیست مشهدی، گفت و گویی با او داشته ایم که در ادامه میخوانید.
این مجموعه شامل ۲۴ اثر است. باید این توضیح را همین جا اضافه کنم که در سال ۹۶ هم قرار بود همین آثار را در تهران به نمایش بگذارم، ولی، چون خودم در مشهد ساکن هستم و به محیط این شهر اشراف دارم، تصمیم گرفتم اولین نمایشگاه را در نگارخانه «اشراق» مشهد برگزار کنم. پس از سال ۹۶، به دلیل کرونا و دیگر مسائل، برگزاری نمایشگاه تکمیلی در تهران حدود سه یا چهار سال به تأخیر افتاد. لازم به ذکر است که شش اثر از آثاری که در نمایشگاه تهران هست را طی این مدت تأخیر و بسته به حس و حالم خلق کرده ام.
موضوع این نمایشگاه درباره محیط زیست و به طور مخصوص محیط زیست شهری است. برای من که خودم طبیعت گرد و علاقهمند به مسائل مربوط به طبیعت هستم، دغدغههای محیط زیستی همیشه یکی از نگرانیهای هر روز من است. همیشه فکر میکنم که برای نجات آن از نابودی باید کاری کرد. برای همین هم این مجموعه را ترتیب دادم و اسمش را هم «راه بادیه» گذاشتم. نگاه من به آن بیت از شعر شیخ اجل سعدی بوده که:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
من هم سعی کردم به قدر وسع و توانم کاری در این مورد انجام بدهم. ضمن اینکه این مسئله هم اکنون نه تنها در مورد ایران که به مسئله جهان تبدیل شده است و نیاز به هشدار دارد و چه هشداری بهتر از هنر برای این موضوع میتواند باشد؟ نکته دیگری که لازم است اشاره کنم این است که ما برای مقایسه شرایط، همیشه به گذشته نگاه میکنیم. من هم در این نمایشگاه نگاهی به گذشته داشته ام. این نگاه با طراحی ساختمانها و بناهای قدیمی جهان، شکل گرفته است. چون این نمایشگاه ترکیب و دغدغه جهانی دارد.
این نوع نگاه من به خاطر رشته ام هم بوده است. دیدن ساختمانهای قدیمی در این آثار یعنی قدمت و محیط زیست گذشته، آینده را هم که با رفتارهای اکنون خودمان داریم رقم میزنیم. من این تقابل گذشته و آینده را با کارتون رقم زده ام. با این نگاه که میراث ما از گذشتگان چه بوده است. میراث ما برای آیندگان چیست؟
آن نمایشگاه با اینکه نمایشگاه اول من بود، ولی نتایج آن به شدت راضی کننده بود. به نظرم مخاطبان هم از آن راضی بودند. چون بعد از آن نمایشگاه خیلی از دوستان و دوستداران محیط زیست، پیگیر من و کارهایم شدند. از آن جمله استادان و دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد که پیشنهاد دادند همان نمایشگاهی که در نگارخانه اشراق برگزار شده بود را مجدد در دانشگاه فردوسی برپا کنم؛ که دو اکران آثار، با فاصله چند ماه از یکدیگر، در دانشگاه فردوسی انجام شد. بعد از آن برای ادامه این مسیر، انگیزه قوی تری پیدا کردم. در آن نمایشگاه ۱۸ اثر ارائه داده بودم در حالی که در نمایشگاه تهران، ۲۴ اثر شد و شالوده کار از آن نمایشگاه مشهد است.
فضا برای فعالیت هنری در این مورد و مواردی شبیه به آن وجود دارد، ولی بسط و گسترش این فضا بستگی به خود هنرمندان دارد. گاهی کار کردن با نهادهای دولتی و خصوصی مورد نظر یک عده از هنرمندان است و گاهی ترجیح میدهند به صورت مستقل وارد عمل بشوند. به هرحال مهم خواست هنرمندان است که بخواهند در این مورد فعالیت داشته باشند. برای بهتر دیده شدن این طور کارها هم داشتن رابطه با نهادهای دولتی و سازمانهای مردم نهاد و خصوصی، خیلی مهم است.
هرقدر روابط عمومی هنرمند قویتر باشد و آدمهای بیشتری را بشناسد، بهتر و بیشتر میتواند حرف یا منظور خودش را به گوش و چشم مردم برساند. من خیلی برای نمایشگاه اول و دوم خودم دوندگی کردم و همه کانالها و از روابطی که داشتم استفاده کردم. فکر کنید من برای نمایشگاه شخصی خودم از فضای تبلیغات شهری استفاده کردم. در دو سه منطقه پررفت وآمد مشهد، تابلو و بنر داشتم.
این رابطه هم به معنی پارتی بازی و رانت و این چیزها نیست. کاری است که برای بیشتر هنرمندان انجام میدهند. فقط باید دنبالش بروند. البته بیشتر آدمهایی که فعالیت هنری انجام میدهند، سعی میکنند از این فضاها دور بمانند. این کارها از اهالی تئاتر برمی آید. بنر میزنند سر چهارراه ها، از تابلوهای تبلیغاتی استفاده میکنند و خیلی چیزهای دیگر.
ولی تا به حال فکر نمیکنم هیچ هنرمندی یا نگارخانه داری، به این فکر افتاده باشد که از فضاهای شهری برای معرفی فعالیتش و نمایشگاه های هنری استفاده کند. در حالی که من انجام داده ام. میخواهم بگویم آدم باید خودش بخواهد تا کاری انجام بشود.
ناله کردن و شکایت کردن را باید کنار بگذاریم و کاری انجام بدهیم. اینکه کجا ایستاده ایم از لحاظ کمک کردن به فضای شهری و محیط زیست شهری، را باز هم به خود هنرمند ربط میدهم. همه هنرمندان میتوانند دیده بشوند، ارتباط برقرار کنند و حرفشان را بزنند اگر خودشان بخواهند.